هیچچیز دوبار اتفاق نمیافتد!
تووی این پست میخوام یه کتاب شعر بهتون معرفی کنم که احتمالا دو سه تا از شعراشو تاحالا خوندین.
«هیچچیز دوبار اتفاق نمیافتد»، مجموعۀ اشعار «ویسواوا شیمبورسکا»، شاعر لهستانیه که سال 1996 نوبل ادبیات گرفته.
من از چندتا شعرش واقعا لذت میبرم ولی باقی هم خوندنیه.
بهتره نظر یکی از مترجمان انگلیسی اشعارشو اینجا بنویسم که خیلی خوب نگاه شیمبورسکا رو نشون میده:دکتر کلر کاواناگ -پرفسور ادبیات- در روز اعلان نوبل گفت:«شیمبورسکا به هرچیزی از زاویهای نگاه میکند که اگر میلیونها سال هم فکر کنی، هرگز چنین چیزی به ذهنت نمیرسد.»
«هیچچیز دوبار اتفاق نمیافتد»
هیچچیزی نمیتواند دوبار اتفاق بیفتد،
در نتیجه، حقیقت تلخ این است که:
ما بیتجربه و خام به دنیا میآییم،
و بیهیچ شانسی برای یادگرفتن، از دنیا میرویم.
حتی اگر کندذهنتر از تو در دنیا نباشد،
و تو کودنترین آدم روی زمین باشی،
نمیتوانی این کلاس را دوباره بگذرانی،
این درس، فقط یک بار ارائه میشود.
هیچروزی، مثل دیروز نیست،
و هیچشبی، دقیقا مثل شب پیش نیست،
و هیچبوسهای، مثل بوسۀ قبل نیست
و نمیتواند تو را همانطور از خوشی لبریز کند.
دیروز، یکنفر در حضور من
اسم تو را بر زبان آورد،
طوری شدم که انگار
گل رز خوشبویی به اتاق افتاده باشد.
امروز که باهمیم
مدام به ساعتم نگاه میکنم و میخواهم زمان، زودتر بگذرد
و با خودم فکر میکنم که: رز؟ رز دیگر چیست؟
هیچچیزی همیشگی نیست
فردا که بیاید، امروز فراموش شده است.
ما ترجیح میدهیم که با لبخندها و بوسههایمان
خود را با طالع و سرنوشتمان هماهنگ کنیم
اگرچه باهم فرق داریم، اما یکدیگر را همراهی میکنیم،
درست مثل دو قطرۀ آب.
(این قسمتش منو یاد فیلم شکل آب، گیرمو دل تورو میندازه)
(Guillermo Del Toro – The Shape Of Water)
(ترجمۀ ملیحه بهارلو)
در ادامه چند شعر دیگه از این کتابو بخونید